شماره ٣١٣: اى گرفته زحديث تو جهان شيرينى

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى گرفته زحديث تو جهان شيرينى
از تو در کام دل ودر لب جان شيرينى
شکر و شهد مرا بهر غذاى دل وجان
در لب لعل تو دادند نشان شيرينى
راست چون لقمه غم کام دلم تلخ کند
گر مرا جز لبت آيد بدهان شيرينى
چند در حسرت خود کام کنى تلخ مرا
از لب چون شکر خود بچشان شيرينى
تا حديث لب لعلت بزبان آوردم
همچو آب از سخنم گشت روان شيرينى
گر چه در عهد تو بسيار نکويان هستند
روح ليسيده زلبشان بزبان شيرينى
کس چو تو نيست ازيراکه برابر نبود
گر چه با تره بود بر سر خوان شيرينى
از سر لطف بمن بنده نظر کن يکبار
بمگس گرچه نباشد نگران شيرينى
عاشقان را زتو هر لحظه اميدى دگرست
درد سر چند کشد ازمگسان شيرينى
بر سر خوان که برو شور و ترش خورده شود
چون مسلم بدر آيد زميان شيرينى
گرچه رو ترش کنى و سخنت، باکى نيست
که بسازند زغوره بزمان شيرينى
ور بجان از لب تو بوسه خرم گويم شکر
که ببازار شما نيست گران شيرينى
سيف فرغانى از ذکر لب چون شکرش
تو درين شعر بآفاق رسان شيرينى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید