شماره ٣٤٧: اى بدل کرده آشنايى را

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى بدل کرده آشنايى را
برگزيده زما جدايى را
خوى تيز ازبراى آن نبود
که ببرند آشنايى را
در فراقت چو مرغ محبوسم
که تصور کند رهايى را
مژه در خون چو دست قصابست
بى تو مر ديده سنايى را
شمع رخساره تو مى طلبم
همچو پروانه روشنايى را
آفتابى و بى تو نورى نيست
ذره يى اين دل هوايى را
عندليبم بجان همى جويم
برگ گل دفع بينوايى را
بى جمالت چو سيف فرغانى
ترک کردم سخن سرايى را
چاره کارها بجستم و ديد
چاره وصل است بى شمايى را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید