شماره ٣٥٢: مرا گفت دل چون چنين يار دارى

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مرا گفت دل چون چنين يار دارى
چوبلبل همى گو که گلزار دارى
نه در ملک من چون تويى دوست دارم
نه درحسن تو چون خودى يار دارى
چوچشم تو بينم بروى تو گويم
که اى ماه چونى زبيمار دارى
منم بى تو دل تنگ وبر تو بيک جو(؟)
که از من ملالت بخروار دارى
زگلزار وصلت کرا رنگ باشد
که چندين رقيبان چون خار دارى
من و نيم جانى و وصلت چه گويى
توانگرتر ازمن خريدار داري؟
مرا ازپى روز وصل خود اى مه
همه شب چو استاره بيدار دارى
بمن کى رسد نوبت وصلت آخر
که چون من هزاران طلب کار دارى
ترا چون زمن بهترى فخر نبود
چگويم گراز چون منى عار دارى
اگر چه چو ليلى عزيزى نشايد
که مجنون خود را چنين خوار دارى
کمين عاشقت سيف فرغانى وتو
ازو کمتر امروز بسيار دارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید