شماره ٣٧١: دلبرا عشق تو نه کار منست

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلبرا عشق تو نه کار منست
وين که دارم نه اختيار منست
آب چشم من آرزوى توبود
آرزوى تو درکنار منست
آنچه ازلطف ونيکويى درتست
همه آشوب روزگار منست
تا غمت در درون سينه ماست
مرگ بيرون در انتظار منست
عشق تا چنگ در دل من زد
مطربش نالهاى زار منست
شب زافغان من نمى خسبد
هر کرا خانه در جوار منست
خار تو در ره منست چو گل
پاى من در ره تو خار منست
دوش سلطان حسنت از سر کبر
با خيالت که يار غار منست
سخنى در هلاک من مى گفت
غم عشق تو گفت کار منست
سيف فرغانى ازسر تسليم
با غم تو که غمگسار منست
گفت گرد من از ميان برگير
که هوا تيره از غبار منست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید