شماره ٣٧٢: اى فغان بى دلان از چشم شوخ شنگ تو

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى فغان بى دلان از چشم شوخ شنگ تو
تيره روز عاشقان از طره شبرنگ تو
با رخ تو ديده بودم پيش ازين در روى کار
آنچه اکنون مى کشم از چشم شوخ شنگ تو
چون بگفت آيي، سخن اى دلبر شيرين زبان،
ازشکر شاخيست گويى در دهان تنگ تو
در جهان دلبرى اى راحت جان جفت نيست
طاق ابروى ترا جزچشم پر نيرنگ تو
در سماع ار بنگرى چون زير بابم درخورست
نالهاى زار من با لحن تيزآهنگ تو
چون مه ازخورشيد رويت روشنم کن پيش ازآنک
زرد رخ گردم چو کلک از خط سبزارنگ تو
گشت تنها چون درآمد در دل ما عشق تو
گشت روشن چون گرفت آيينه ما رنگ تو
گرمى عشقت ازين دستست ازيک جام او
شيشه پرهيز خلقى بشکند برسنگ تو
همچو نام نيک جمله خلق خواهانت شوند
سيف فرغانى اگر تو وارهى از ننگ تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید