شماره ٤٠١: گر بدان خوش پسر رسد دستم

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر بدان خوش پسر رسد دستم
بلب چون شکر رسد دستم
ازوى انصاف خويشتن روزى
بستانم اگر رسد دستم
دور چون آسمان کنم شب و روز
تا بماه و بخور رسد دستم
نردبانى ببايد از زر ساخت
تا برآن سيم بر رسددستم
آفتابا چو شب کنم روزت
گربآه سحر رسد دستم
دل گواهى همى دهد که بتو
بچه خون جگر رسد دستم
پاى ازين در نمى کنم کوتاه
بتو روزى مگر رسد دستم
پاى مزدت چو نزد من آيى
بدهم گر بسر رسد دستم
باتو روزى کنم معامله يى
صبرکن تا بزر رسد دستم
حال را جان قبول کن ازمن
تا بچيزى دگر رسد دستم
برتو ريزم چو سيف فرغانى
گر بگنج گهر رسد دستم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید