شماره ٤٨١: اى دل اى دل مهرآن مه ورز وايمان تازه کن

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى دل اى دل مهرآن مه ورز وايمان تازه کن
سر بنه در پاى جانان عهد وپيمان تازه کن
عالم غيبت شهادت ميشود از روى دوست
کهنه شد چون کفر دينت خيز وايمان تازه کن
خاک پايش گر نيابى رو زگرد دامنش
پاره يى برگير ومشک اندر گريبان تازه کن
از دهانش گر نشانى مى توانى يافتن
در کنارش گيرو لب بر لب نه وجان تازه کن
روى او خندان شود هرگه که توگريان شوى
اى سحاب درفشان گل را بباران تازه کن
ابر گريانى واشکت مى روذ بر روى خاک
گوگلى ازآب چشمت روى خندان تازه کن
رسم مردان دادن جانست اندر راه عشق
دست جان افشان تو دارى رسم مردان تازه کن
اى شهنشه با رعيت مگذر از آيين عدل
وى توانگر باگدايان رسم احسان تازه کن
پشت اسلامست رويت پرده از رخ برفگن
کفر کافر زايل ودين مسلمان تازه کن
همچو بلبل خامشم اندر زمستان فراق
از نسيم وصل بازم چون گلستان تازه کن
چون دلم بى عشق بينى شمع رويت برفروز
بهر اين افسرده آتش در زمستان تازه کن
سيف فرغانى چواو سلطان ملک حسن شد
تو بدين توقيع نو منشور سلطان تازه کن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید