شماره ٤٨٠: ما غريبيم وشهر ازآن شماست

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ما غريبيم وشهر ازآن شماست
با چنين رو جهان جهان شماست
پادشاهان چو بنده مى گويند
ما رعيت ولايت آن شماست
عهد خسرو نديد از شيرين
شر و شورى که در زمان شماست
باچنين چشم مست عاشق کش
هرکه ميرد از کشتگان شماست
گر براتى بجان کنند وبسر
بدهم چون برو نشان شماست
جان عاشق نشانه آن تير
که زابروى چون کمان شماست
زردى روى زعفرانى من
از رخ همچو ارغوان شماست
ابر گوهرفشان دو چشم منست
پسته پرشکر دهان شماست
آب حيوان يک جهان عاشق
در دو لعل شکرفشان شماست
کم زاصحاب کهف نيست بقدر
هرکه چون سگ برآستان شماست
غم جانرا بخود نمى گيرد
دل که چون لامکان مکان شماست
سيف فرغانى ارچه چيزى نيست
بلبلى بهر گلستان شماست
سخن خود نمى تواند گفت
که دهانش پر از زبان شماست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید