شماره ٤٩٣: دل سقيم شفا يابد از اشارت عشق

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل سقيم شفا يابد از اشارت عشق
اگر نجات خوهى گوش کن عبارت عشق
چو غافلان منشين، راه رو که برخيزد
دوکون از سر راهت بيک اشارت عشق
خبر دهد که تو مردى وشد دلت زنده
زمرگ رستى اگر بشنوى بشارت عشق
چو هيزم ارچه بسى سوختى ولى خامى
که همچو ديگ نجوشيدى از حرارت عشق
تو بر وضوى قدم باش ودل مده بکسى
که دوستى حدث بشکند طهارت عشق
گرت دلست که سرمايه دار وصل شوى
زسوز بگذر ودرساز با خسارت عشق
چوآسمان اگرش صد هزار باشد چشم
هميشه کور بود مرد بى بصارت عشق
وراى عشق خرابيست تاسرت نرود
برون منه قدمى هرگز از عمارت عشق
غلام وار همى کن اياز را خدمت
که خواجه چاکر بنده است در امارت عشق
شبى زشربت وصلش دهان کنى شيرين
چوتلخ کام شوى روزى از مرارت عشق
دگر زحادثه غم نيست سيف فرغانى
ترا که خانه بتاراج شد زغارت عشق



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید