شماره ١١٧: ازبس که جور کرد بدل غم که آشناست

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ازبس که جور کرد بدل غم که آشناست
داغم بهشت صحبت مرهم که آشناست
تا طى کنند بى ادبان وادى غرور
بيگانگى نموده بمحرم که آشناست
گر آشنا کسيست که اهليتيش هست
بنما يکى ز مردم عالم که آشناست
از بس که رخنه هاست دراين سينه ام ، اجل
ره تا ابد بجان نبرد غم که آشناست
عرفى تو آشنا نشناسى طرب مجو
محکم بگير دامن ماتم که آشناست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید