شماره ٣٠٨: دوست در پيش نظر چون غمش ازدل برود

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دوست در پيش نظر چون غمش ازدل برود
چکنم آه که يکدم ز مقابل برود
تا ابد ناوک کارى خورم وجان ندهم
دشمنى گر نکند بخت که قاتل برود
چون رود غمزه او تيغ زنان از دنبال
نيم بسمل عجبى نيست که بسمل برود
بوداع که مرا ميبرى اى دل بگذار
که بميرم من وجان از پى محمل برود
ننگ آن صيد زبونم که چو در صيدگهى
بغلط کشته شود ننگ بقاتل برود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید