شماره ٣٨٤: مستبى کوکه خرد را زجنون دل شکنيم

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مستبى کوکه خرد را زجنون دل شکنيم
شيشه ها بر سر مستورى عاقل شکنيم
سر خود را زمى صحبت خود گرم کنيم
در دل عافيت انديشه باطل شکنيم
موج درياى بلا ميدهد اين مژده که ما
کشتى صبر بنزديکى ساحل شکنيم
اى ادب بال و پر طعنه فرو ريز که ما
بهر لذت بجگر ناوک قاتل شکنيم
زخم ناسور بصد عجز خرد نيش زجاج
شيشه زهر چو در انجمن دل شکنيم
کعبه از ننگ ملولست بيائيد که ما
قدم قافله نارفته بمنزل شکنيم
عرفى ار سامرى عشق دهد رخصت ما
بفسون بال و پرجادوى بابل شکنيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید