شماره ١٤٤: گشاد دل به سخنهاى آشنا بسته است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
گشاد دل به سخنهاى آشنا بسته است
نشاط گل به سبکدستى صبا بسته است
تو گم نگشته اى از خويشتن، چه مى دانى
که شمع رشته به انگشت خود چرا بسته است؟
مکن ملاحظه از شرم، حرف ما بشنو
که اين طلسم به يک حرف آشنا بسته است
ز نقش اطلس و ديبا موافقت مطلب
که نقشهاى موافق به بوريا بسته است
گناه روى به آيينه مى کند نسبت
سيه دلى که کمر در شکست ما بسته است
چو موج محو شو اينجا که تخته تعليم
در رسيدن دريا به ناخدا بسته است
نديده سختى از ايام، دل نگردد نرم
که روسفيدى گندم به آسيا بسته است
فراغبال درين بوستان نمى باشد
که بوى سنبل و گل، دام در هوا بسته است
قدم ز خاک شهيدان کشيده اى عمرى است
نصيحت که به پاى تو اين حنا بسته است؟
نماند ناخن تدبير در کفم صائب
که اين گره به سر زلف مدعا بسته است؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید