شماره ٤٠٧: لبهاى خشک، موجه عمان تشنگى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
لبهاى خشک، موجه عمان تشنگى است
تبخال آتشين، گل بستان تشنگى است
گر هست اثر ز حسن گلوسوز در جهان
در دودمان شمع شبستان تشنگى است
جنت بود هلاک دل داغ ديدگان
کوثر کباب سينه سوزان تشنگى است
تبخال آتشين به لب سوزناک من
چشمى بود که واله و حيران تشنگى است
حسن برشته اى که جگر را کند کباب
بى چشم زخم، ريگ بيابان تشنگى است
قطع نظر ز حسن گلوسوز مشکل است
کوثر وگرنه دست و گريبان تشنگى است
رعناترست يکقلم از عمر جاودان
هر مد کوتهى که به ديوان تشنگى است
آگاه نيستى که چه گلهاى آتشين
در بوته هاى خار مغيلان تشنگى است
هموارى دلى که طمع دارى از حيات
موقوف بر درشتى سوهان تشنگى است
رقص نشاط کشتى عاشق شکست ما
موقوف چارموجه طوفان تشنگى است
شوقم ز خط فزود به آن لعل آبدار
موج سراب، سلسله جنبان تشنگى است
سيرى ز زخم تيغ تو نقشى بود بر آب
هر موج ازان محيط، رگ جان تشنگى است
پى مى برد ز خشکى لبها به سوز دل
صائب نگاه هر که زبان دان تشنگى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید