شماره ٤٩٣: نتوان به دستگيرى اخوان ز راه يافت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
نتوان به دستگيرى اخوان ز راه يافت
يوسف به ريسمان برادر به چاه رفت
من بودم و دلى که مرا غمگسار بود
آن نيز رفته رفته به خرج نگاه رفت
رويت ز آفتاب کشيد انتقام ما
گر ز آفتاب رنگ ز رخسار ماه رفت
از جوش مشترى به دلارام من رسيد
بر ماه مصر آنچه ز زندان و چاه رفت
بگذر ز عزم هند که بهر زر سفيد
نتوان به پاى خود به زمين سياه رفت
از حرف سرد بر من آتش زبان گذشت
بر شمع آنچه از نفس صبحگاه رفت
از ظلمت گنه به دل پاک من رسيد
بر چشم روشن آنچه ز آب سياه رفت
در محفل وجود مرا زندگى چو شمع
گاهى به اشک صائب و گاهى به آه رفت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید