شماره ٦٨٧: خاک از خواب عدم جست ز بيدارى صبح

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
خاک از خواب عدم جست ز بيدارى صبح
چرخ يک تنگ شکر شد ز شکربارى صبح
دل ازان زلف و بناگوش چه گلها که نچيد
بى اثر نيست فغان هاى شب و زارى صبح
نيست اميد سحر عاشق دلسوخته را
شب اين طايفه باشد خط بيزارى صبح
پيشتر زن که شود آتش خورشيد بلند
بر فروز آتش آهى به طلبکارى صبح
صورت حشر که در پرده غيب است نهان
مى توان ديد در آيينه بيدارى صبح
همچو خورشيد دل زنده اگر مى خواهى
صائب از دست مده دامن بيدارى صبح



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید