خانه بر دوشى که سير کوچه زنجير کرد
کى به زنجيرش توان پا بسته تعمير کرد؟
نشأه مى مرگ آب زندگانى ديده است
دختر رزچون خضر صد نوجوان را پير کرد
شعله گستاخ طرف دامن قاتل مباد!
خون گرم ما که آتشکارى شمشير کرد
پيش ازين از تنگ صنعت عشق فارغبال بود
کوهکن در عاشقى اين آب را در شير کرد!
شکر لله صائب از فيض محبت عاقبت
آه ما را عشق شمع خلوت تأثير کرد