شماره ٧٥٩: هر که در گلشن چو شبنم چشم عبرت باز کرد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر که در گلشن چو شبنم چشم عبرت باز کرد
بى توقف از جهان رنگ و بو پرواز کرد
داشت بيدردى به زندان تن آسانى مرا
زخم تيغ او در رحمت به رويم باز کرد
گر سبک سازى چو عيسى از علايق خويش را
مى توان با بيضه زين بستانسرا پرواز کرد
کرد حلاجى کمان دار عبرت پنبه اش
هر تنک ظرفى که چون منصور کشف راز کرد
عشق آخر انتقام خويش از يوسف کشيد
گرچه در آغاز چندى بر زليخا ناز کرد
گرچه در کهسار خندان بود کبک مست ما
از ته دل خنده در سرپنجه شهباز کرد
در دل است آن کس کزاو آفاق عالم روشن است
باخت چشم آن کس که اين آيينه را پرداز کرد
شد زچشم شور دريا آب در کامش گره
تا صدف لب پيش ابر نوبهاران باز کرد
از نصيحت ناله گردون نوردم پست شد
گوشمال اين ساز سير آهنگ را ناساز کرد
ناخن شاهين سراسر مى رود در سينه ام
بر ميان نازکش تا بهله دست انداز کرد
جبهه واکرده مفتاح زبان بسته است
صفحه آيينه طوطى را سخن پرداز کرد
هر که صائب معنى رنگين به لفظ تازه بست
باده شيراز را در شيشه شيراز کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید