شماره ٧٨٣: مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد
غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد
از حجاب حسن شرم آلوده ليلى هنوز
بيد مجنون سر به زير انداختن بار آورد
عشق دل را از تمنا پاک نتوانست کرد
اين کباب خام آتش را به زنهار آورد
لذت ديدار مى بخشد نقاب روى يار
پشت اين آيينه طوطى را به گفتار آورد
چون نشيند، فتنه آخر زمان ساکن شود
چون زجا خيزد، قيامت را به رفتار آورد
برنگردد در قيامت جان مشتاقان به جسم
کيست اين سيلاب را ديگر به کهسار آورد؟
ديده بى شرم فيض از روى نيکو مى برد
طفل جيب و دامن پرگل زگلزار آورد
دانه اى کز روى آگاهى نيفشانى به خاک
خوشه اشک ندامت عاقبت بار آورد
خود مگر از روى لطف آيينه دار خود شود
ورنه مسکن نيست موسى تاب ديدار آورد
سنگباران کرد مالک را زليخا از گهر
اين سزاى آن که يوسف را به بازار آورد!
مى شمارد خار پيراهن رگ جان را تنش
چون ميان نازک او تاب زنار آورد؟
از دهان مار صائب مى ربايد مهره را
هر که دل بيرون از آن زلف سيه کار آورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید