شماره ١٧٧: گفتم چه چاره سازم با عشق چاره سوزت

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گفتم چه چاره سازم با عشق چاره سوزت
گفتا که چاره آورد اين کارها بروزت
گفتم که سوخت جانم در آتش فراقت
گفتا که کار خامست بايد جفا هنوزت
گفتم ز سوز هجران آمد مرا بلب جان
گفتا که سازى آخر سر بر کند ز سوزت
گفتم تموز هجران در من فکند آتش
گفتا بهار وصلى آيد پس از تموزت
گفتم که با سگانت ديريست آشنايم
گفتا بلى ولى من نشناختم هنوزت
گفتم که نيست جايز از عاشقان بريدن
گفتا که ما معافيم از جان لايجوزت
سربسته حيرت افزود آيا چها کند باز
با اهل دانش اى (فيض) گر حل شود رموزت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید