شماره ٣٦٨: غرور خشکى زهد ار دماغ تر دارد

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
غرور خشکى زهد ار دماغ تر دارد
بيا که مستى ما نشأه ديگر دارد
بهشت و خلد و نعيمش کى التفات افتد
کسى که حسن رخ دوست در نظر دارد
بهشت يکطرف و عشق يک طرف چو نهند
غلام همت آنم که باده بردارد
بسنگلاخ نگرديم همچو زاهد خشک
به بحر عشق درآئيم کان گهر دارد
نهال زهد اگر سدره گردد و طوبى
درخت عشق جمال حبيب بردارد
ز زهد خشک لقاى حبيب نتوان چيد
درخت عشق بود آنکه اين ثمر دارد
درا بحلقه ما (فيض) و زهد را بگذار
که ذوق صحبت ما لذت دگر دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید