شماره ٥٦٥: اى جمال هر جميل و اى جمالت بى مثال

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى جمال هر جميل و اى جمالت بى مثال
هر جمال از تست زانرو دوست ميدارى جمال
از جمالت پرتوى بر هر جميل افکنده اى
زين سبب دل ميبرد هر جانبى صاحب جمال
تا بود اهل نظر را حسن خوبان دلربا
ميرسد هر دم تجلى از جمال بى زوال
ميربايد ز اهل دل دل را بصد افسونگرى
حسنهاى ذوالجمال و جلوه هاى ذوالجلال
خانه تقوى خراب از سطوت سلطان حسن
ملک دين ويران ز تيغ لشکر غنج و دلال
حسن صورت دلفريب و حسن سيرت دلپذير
اين بود پاينده آن در کاهش و در انتقال
آن نباشد حسن کان کاهد ز دوران سپهر
حسن آن باشد که افزايد بهر روزى کمال
آن نباشد حسن کز وى کام دل گردد روا
حسن آن باشد که خون از دل بريزد بى قتال
حسن آن باشد که جانها را بسوزد بى نظير
حسن آن باشد که تنها را گدازد ز انفعال
حسن آن باشد که مهرش چون کند در سينه جا
با دل آميزد چو جان آسوده از بيم زوال
حسن آن باشد که بشناسد محبت از هوس
تا دهد آنرا سرافرازى و اين را پايمال
حسن نشناسد مگر صاحب کمالى کو چو (فيض)
در ترقى باشد او هر روز و هفته ماه و سال



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید