شماره ٧٣٠: هر که ميخواهد سخن گستر بود در انجمن

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هر که ميخواهد سخن گستر بود در انجمن
اولش بايد تأمل در سخن آنگه سخن
هر سخن هر جاى نتوان گفت با هر مستمع
پاس وقت و جا و گوش و هوش بايد داشتن
هرکه ميخواهد که باشد در شمار عاقلان
لب فرو بندد مگر وقتى که بايد دمزدن
گه سخن خالى کن دلهاى اندوه پر است
گاه در دلهاست اندوه پشيمانى فکن
گاه ميريزد چو باران از سحاب معرفت
تا دلى کان مرده باشد زنده گردد از سخن
گه چو آبى در چهى يا شير در پستان بود
تا کشش نبود برون نايد ز جاى خويشتن
گوش و هوش مستمع چون باز شد بگشاى لب
ور به بينى بسته اش زنهار نگشائى دهن
گر درى در دل نهان دارى برون آر از صدف
ور ندارى حرف نيکى لب فروبند از سخن
حاجتى دارى بگو يا سائلى را ده جواب
حکمتى دارى بيان کن ور ندارى دم مزن
حرف بسيار است در عالم ولى نيکش کمست
هرکه گويد حرف نيک اى (فيض) ازو بشنو سخن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید