شماره ٩٧: بهر جبين که بوى سطرى از کتاب حيا

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بهر جبين که بوى سطرى از کتاب حيا
زنقطه عرقم دارد انتخاب حيا
شبى بروى عرقناک او نظر کردم
گذشت عمر و شنا مى کنم در آب حيا
زلعل او بخيالم سوال بوسه گذشت
هزار لب بعرق دادم از جواب حيا
دميکه ناز بشوخى زند چه خواهد کرد
پرى رخى که عرق ميکند زتاب حيا
زروى يار کسى پرده عرق نشگافت
کشاده چون شد ازين تکمه ها نقاب حيا
عرق زپيکر من شست نقش پيدائى
هنوز پاک نميگردم از حساب حيا
دگر مخواه زمن تاب هرزه جولانى
دويده ام عرقى چند در رکاب حيا
زخواب جستم و چشمى بخويش نکشودم
بروى من که فشاند اينقدر گلاب حيا
بچشم بستن از انصاف نگذرى زنهار
به پل نميگذرد هيچکس زآب حيا
زقطرگى بدر خجلت گهر زده ايم
جبين بى نم ما ساخت با سراب حيا
عرق زطينت ما هيچ کم نشد (بيدل)
نشسته ايم چو شبنم در آفتاب حيا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید