شماره ١١٠: تا چند بهر عيب و هنر طعنه زنيها

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
تا چند بهر عيب و هنر طعنه زنيها
سلاخ نه ئى شرمى ازين پوست کنيها
چون سبحه درين معبد عبرت چه جنون است
ذکر حق و برهم زدن و سرشکنيها
چندانکه دمد نخل سر ريشه بخاک است
ذلت نبرد جاه زتخمير دنى ها
ما را به تماشاى جهان دگر افگند
پرواز بلندى بقفس پرفگنيها
الفت قفس زندگى پا بهوائيم
بايد چو نفس ساخت بغربت وطنيها
صيت نگهت ياد خم زلف ندارد
ترکان خطائى چه کم انداز ختنيها
جان کند عقيق از هوس لعل تو ليکن
دور است بدخشان زتلاش يمنيها
بى پردگى جوهر راز است تبسم
اى غنچه مدر پيرهن گلبدنيها
از شمع مگوئيد و زپروانه مپرسيد
داغ است دل از غيرت اين سوختنيها
جز خرده چه گيرد بلب بسته (بيدل)
نامحرم خاصيت شيرين سخنيها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید