شماره ١٤٠: چه ممکن است که راحت سرى برآورد از ما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چه ممکن است که راحت سرى برآورد از ما
مگر نفس رود و ديگرى برآورد از ما
بعرصه دو نفس انقلاب فرصت هستى
گمان نبود که دل لشکرى برآورد از ما
چو رنگ عهده ناموس وحشتيم بگردن
زخويش هر که برايد پرى برآورد از ما
شرار کاغذ اگر در خيال بال کشايد
جنون بحکم وفا مجمرى برآورد از ما
دماغ ما سر غواصى محيط ندارد
بس است ضبط نفس گوهرى برآورد از ما
فلک زصبح قيامت فگنده شور بعالم
مباد پنبه گوش کرى برآورد از ما
فسرده ايم بزندان عقل چاره محالست
جنون مگر که قيامتگرى برآورد از ما
برنگ غنچه نداريم برگ عشرت ديگر
شکست شيشه مگر ساغرى برآورد از ما
بهار بيخودى افسوس گل نکرد زمانى
که رنگ رفته چمن پيکرى برآورد از ما
در انتظار رهائى نشسته ايم که شايد
بروى ما مژه بستن درى برآورد از ما
چو (بيدليم) همه ناگزير نامه سياهى
جبين مگر بعرق کوثرى برآورد از ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید