شماره ٢٦٣: گفتگو صد رنگ ناکامى دماند از کامها

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
گفتگو صد رنگ ناکامى دماند از کامها
وصل هم موهوم ماند از شبهه پيغامها
غير دير و کعبه هم صد جا تمنا مى کند
زندگى يک جامه وارو اينهمه احرامها
ريشه نشو و نما از دانه ما گل نکرد
ماند چون حرف خموشى در طلسم کامها
قطره ما تا کجا سامان خوددارى کند
بحر هم از موج اينجا ميشمارد گامها
گل کند گر وحشت دردسر فرماندهى
چون شرر از سنگ ريزد زين نگينها نامها
چون بآگاهى فتد کار اهل دنيا ناقصند
ورنه در تدبير غفلت پخته اند اين خامها
از نشان هستى ما بسکه نامى بيش نيست
صيد ما حکم صدا دارد بگوش دامها
لاله و گل بسکه لبريزند از صهباى رنگ
در شکستن هم صدائى سر نزد زين جامها
از طپش آواره ها بى ريشه جرأت مباش
در زمين ناتوانى کشته اند آرامها
(بيدل) از آئينه زنگار فرسودم مپرس
داشتم صبحى که شد غارت نصيب شامها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید