مطلع دوم

غزلستان :: خاقانی :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
جان پيشکشت سازم اگر پيش من آئى
دل روى نمايت دهم ار روى نمائى
سر نعل بهاى سم اسبت کنم آن روز
کائى به کمين دل من ران بگشائى
دل جاى تو شد، خواه روى خواه نشينى
بر تو نرسد حکم که تو خانه خدائى
خورشيد مني، من به چراغت طلبم ز آنک
من در شب هجران و تو در ابر خفائى
گه گه به سر روزن چشمم گذرى تيز
بيمار توام باز نپرسى و نيائى
اين غارت جان چيست خود اين جنگ تو با کيست؟
گرگ آشتيى کن، مکن اين گرگ ربائى
هيچ افتدت امشب که بر افتادگى من
رحم آرى و بر کاهش جانم نفزائى
يا بر شکر خويش مرا خوانى مهمان
يا بر جگر ريش به مهمان من آئى
تو بر جگرى دست نيالائى و حقا
جز بر جگرى نيست مرا دست روائى
خستى دل خاقانى و روزيش نپرسى
کاى خسته پيکان من آخر تو کجائى
او در سخن از نابغه برده قصب السبق
چون خسرو نعمان کرم از حاتم طائى
کيخسرو ايران ملک المغرب کز قدر
بر خسرو توران رسدش بار خدائى
داراى ملوک عجم، اسکندر ثانى
کز چشمه جودش نکند خضر جدائى
اقليم گشائى که ز جاسوسى عدلش
بيجاده نيارد که کند کاه ربائى
شاهى که دهد صدمه کرناى فتوحش
گوش کر پيران فلک را شنوائى
توقيع ملک ديد جهان گفت زهى حرز
هم داعيه امنى و هم دفع وبائى
شمشير ملک ديد هدى گفت فديناک
طاغوت پرستان را طاعون و بلائى
در شانه دست ظفر آئينه غيبى
هم آينه هم صيقل شمشير قضائى
از سهم تو زنگار گرفت آينه چرخ
کز آينه مملکه زنگار زدائى
اى تيغ ملک در کف رخشانش همانا
در چشمه حيوان ورق زهر گيائى
ذوق تو برد عارضه احمقى از خصم
احسنت زهى زهر که ترياق شفائى
اى نيزه شاه، اى قلم تخته نصرت
از نقطه دولت الف عز و علائى
اى دست ملک بخ بخ اگر ساغر و شمشير
ماهى و نهنگند، تو درياى سخائى
اى جود ملک واهب رزقى و جهان را
اميد به توست و تو ضمان دار وفائى
اى رايت شه نادره لرزانى و قائم
بحر عدنى گوئى يا کوه صفائى
اى پرچم رايات ملک چشم بدت دور
کز پر غراب آمده در فر همائى
چون نقش بصر در سيهى نور سپيدى
چون زلف بتان در ظلمان اصل ضيائى
هستى حجر الاسود و کعبه علم شاه
تا کعبه به جاى است بر آن کعبه بجائى
اى نامزد خاتم جمشيد که بر تو
ختم است جهان دارى و حقا که سزائى
اى راى ملک ذات سپهرى که دو وقت
يا صاعقه خشمى تو و يا ابر رضائى
اى تحت لوايت همه آفاق، ندانم
ظل ملک العرشى يا عرش لوائى
چون آدم و داود خليفه توئى از حق
حق زى تو پناهد که پناه خلفائى
گر رحمت حق هست عطا پاش و خطا پوش
تو رحمت حق بر همه آفاق عطائى
هست از تو عطاها و خطا نيست زهى شاه
عيسى عطائي، ملک الموت خطائى
بهرام اسد هيبتى ار چه که به بخشش
خورشيد فلک همت و برجيس حيائى
چون ماه همه عزم و چو شعرى همه سعدى
چون تير همه فهم و چو کيوان همه رائى
بودند کيان بهتر آفاق و نيايت
بهتر ز کيان بود و تو بهتر ز نيائى
رستم ظفرى بل که فرامرز شکوهى
جمشيد فرى بل که کيومرث دهائى
در کشور دولت چو نبى شهر علومى
در بيشه صولت چو على شير وغائى
مانند على سرخ عضنفر توئى ارچه
از نسل فريدونى نز آل عبائى
گر تيغ على فرق سرى يک سره بشکافت
البرز شکافى تو اگر گرز گرائى
روزى که بر اعدا کنى آهنگ شبيخون
خود روزبه آئى که شه روز بهائى
آوازه کوست نپذيرد به صدا کوه
ترسد که شود سست دل از سخت صدائى
از گرد سياه سپهت بر تن گردون
قطنى شود اين ازرق عين الرؤسائى
اين يک تنه صد لشکر جرار چو خورشيد
کآرايش اين دائره سبز وطائى
محتاج به لشکر نه اى ايرا که ز دولت
دارنده لشکرگه اين هفت بنائى
دولت نبرد منت رسمى و معاشى
قرآن چه کند زحمت بوعمرو و کسائى
جمشيد کياني، نه که خورشيد کيانى
کز نور عياني، همه رخ عين سنائى
چون فضل ربيعي، نه که چون فصل ربيعى
کز جود طبيعى همه لطفى و نمائى
قدر توبر افلاک سپه راند و پسش گفت
ما در تو نگنجيم که بس تنگ فضائى
از طالع ميلاد تو ديدند رصدها
اختر شمران، رومى و يونانى و مائى
تسيير براندند و براهين بفزودند
هيلاج نمودند که جاوى بقائى
کردند همه حکم که رد پانصد و هشتاد
ابخاز به دست آورى و روم گشائى
خواهند ز تو امن، فزع يافتگان ز آنک
در ظلمت و در خوف چراغى و رجائى
گرچه ملک الغرب توئى تا ابد، اما
بر تخت خراسان ملک الشرق توشائى
هرچند که لنبک دهد آسايش بهرام
بهرام به شاهى به و لنبک به صقائى
صد منزل از آن سوى فلک رفت ثنايت
وز قدر تو صد منزل از آن سوى ثنائى
زلزال فنا گر بدرد سقف جهان را
توسد همه رخنه زلزال فنائى
ايران به تو شد حسرت غزنين و خراسان
چون گفته من رشک معزى و سنائى
فى وصف معاليک معانى تناهت
افديک به نفسى و معاديک فدائى
اصبحت و راس الامرا تحت جناحيک
امسيت و خيل الشعرا تحت لوائى
درشان تو و من به سخا و سخن امروز
ختم الامرائى به و ختم الشعرائى
باد از مدد عدل تو پيوند حياتت
کز عدل قبول آور اخلاص دعائى
بر تخت شهنشاهى و در مسند عزت
ادريس بقا باش که فردوس لقائى
دادار جهان مشفق هر کار تو بادا
کورا ابد الدهر جهاندار تو بائى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید