قصيده

غزلستان :: خاقانی :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود
از هر طرف هزار گل فتح وا شود
گلشن شود نشيمن سلطان نوبهار
چون بهر شاه تخت مرصع بنا شود
کان زر و جواهر بحر در و گهر
شد جمع تا نشيمن بحر سخا شود
برگش زمرد است و گلش لعل آبدار
گلزار تخت شه که بر آب بقا شود
توران سزد به پادشهى کز سر پرى
لعلى به صد هزار بدخشان بها شود
شد وقت کز نسيم قدوم بهار ملک
در باغ تخت غنچه ياقوت وا شود
عيد قدم مبارک نوروز مژده داد
کامسال تازه از پى هم فتح ها شود
عيد مبارک است کزان پاى بخت شاه
چون شاهدان ز خون عدو پرحنا شود
خاقانى عيد آمد و خاقان به يمن خود
هر کار کز خداى بخواهد روا شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید