شماره ٤: رفتم به راه صفت ديدم به کوى صفا

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
رفتم به راه صفت ديدم به کوى صفا
چشم و چراغ مرا جائى ئشگرف و چه جا
جائى که هست فزون از کل کون و مکان
جائى که هست برون از وهم ما و شما
صحن سراچه او صحراى عشق شده
جان هاى خلق در او رسته به جاى گيا
از اشک دلشدگان گوهر نثار زمين
وز آه سوختگان عنبر بخار هوا
دارندگان جمال از حسن او به حسد
بينندگان خيال از نور او به نوا
رفتم که حلقه زنم پنهان ز چشم رقيب
آمد رقيب و سبک در ره گرفت مرا
گفتا به حضرت ما گر حاجت است بگو
گفتم که هست بلى اما اليک فلا
هم خود ز روى کرم برداشت پرده و گفت
اى پاسبان تو برو، خاقانيا تو درا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید