شماره ٣٣: بخت بدرنگ من امروز گم است

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بخت بدرنگ من امروز گم است
يارب اين رنگ سواد از چه خم است
دلدل دل ز سر خندق غم
چون جهانم که بس افکنده سم است
با من امروز فلک را به جفا
آشتى نيست همه اشتلم است
شد چو کشتى به کژى کار فلک
که عنانش محل پاردم است
دولت امروز زن و خادم راست
کاين امير رى و آن شاه قم است
هر که را نعمت و مال آمد و جاه
سفلگى را بعهم کلبهم است
تا به درگاه خدا دارى روى
زر آلوده سگ حلقه دم است
باز چون بر در خلق افتد کار
زر بر سفله خداى دوم است
اين کرم جستن خاقانى چيست
که کرم در همه آفاق گم است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید