شماره ٩٢: صد يک حسن تو نوبهار ندارد

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
صد يک حسن تو نوبهار ندارد
طاقت جور تو روزگار ندارد
عشق تو گر برقرار کار بماند
کار جهان تا ابد قرار ندارد
تيغ جفا در نيام کن که زمانه
مرد نبرد چو تو سوار ندارد
بر تو مرا اختيار نيست که شرط است
کانکه تو را دارد اختيار ندارد
از تو نشايد گريخت خاصه در اين دور
مردم آزاده زينهار ندارد
آنکه غم عشق توست ناگزرانش
عذر چه آرد که غم گسار ندارد
خوى تو دانم حديث بوسه نگويم
مار گزيده قوام مار ندارد
اى دل خاقانى از سلامت بس کن
عشق و سلامت بهم شمار ندارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید