شماره ١٨٩: پيش صبا نثار کنم جان شکوفه وار

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
پيش صبا نثار کنم جان شکوفه وار
کو عقد عنبرين که شکوفه کند نثار
اى مرد با شکوفه چه سازم طريق انس
اين بس مرا که ديده من شد شکوفه بار
جانم شکوفه وار شکافان شد از هوس
چون حجله شکوفه برانداخت نوبهار
هر شب که پر شکوفه شود روى آسمان
در چشم من شکوفه وش آيد خيال يار
شاخ شکوفه دار اميدم شکسته شد
چون از شکوفه قبه نو بست شاخسار
کو آن شکوفه طرب و ميوه دلم
اکنون که پر طلسم شکوفه است ميوه دار
چون زان شکوفه عارض اميد به نبود
اميد من بمرد به طفلى شکوفه وار
هست از شکوفه نغزتر و شوخ ديده تر
خاقانى از شکوفه اميد بهى مدار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید