شماره ٣٠٥: خيال روى توام غم گسار و روى تو نه

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خيال روى توام غم گسار و روى تو نه
به هر سوئى که کنم راه، راه سوى تو نه
خيال تو همه شب ره به کوى من دارد
اگرچه بخت مرا رهنما به کوى تو نه
دريغ کاش تو را خوى چون خيال بدى
که خرمم ز خيال تو و زخوى تو نه
دل من آرزوى وصل مى کند چه کنم
که آرزوى من اين است و آرزوى تو نه
مرا به نوک مژه غمزه تو دعوت کرد
بخورد خونم و گفتا برو که خوى تو نه
به بوئى از تو شدم قانع و همى دانم
که هيچ رنگ مرا از تو جز که بوى تو نه
هزار جوى هوس رفته است در دل تو
که هيچ آب غم من روان به جوى تو نه
ز جستجوى تو حيرت نصيب خاقانى است
تو کيميائى و او مرد جستجوى تو نه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید