شماره ٣٧٥: با هيچ دوست دست به پيمان نمى دهى

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
با هيچ دوست دست به پيمان نمى دهى
کار شکستگان را سامان نمى دهى
آنجا که زخم کردى مرهم نمى کنى
آنجا که درد دادى درمان نمى دهى
هم چون فلک که بر سر خوان قبول ورد
آن را همى که تره دهى نان نمى دهى
آسان همى برى ز حريفان خويش دل
چون قرعه بر تو افتد آسان نمى دهى
ارزان ستانى آنچه دهم در بهاى بوس
پس بوسه از چه معنى ارزان نمى دهى
مژگانت را به کشتن من رخصه داده اى
لب را به زنده کردن فرمان نمى دهى
خاقانى گداى به وصل تو کى رسد
کز کبريا سلام به سلطان نمى دهى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید