شماره ٣٨٠: اى ديده ره ز ظلمت غم چون برون برى

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى ديده ره ز ظلمت غم چون برون برى
چون نور دل نماند برون راه چون برى
اول چراغ برکن و آنگه چراغ جوى
تا زان چراغ راه ز ظلمت برون برى
هجران يار بر جگرت زخم مار زد
آن زخم مار نى که به باد فسون برى
آن درد دل که برده اى آنگه عروسى است
در جنب محنتى که ز هجران کنون برى
خاقانيا حريف فراقى به دست خون
در خون نشسته اى چه غم دست خون برى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید