عشق جان عاشقان است اى پسر
عشق جانان جان جان است اى پسر
چشم عالم روشن است از نور او
گر چه از مردم نهان است اى پسر
ما نشان در بى نشانى يافتيم
اين نشان بى نشان است اى پسر
هر که بينى دامن او را بگير
حضرت او جو که آن است اى پسر
بر در ميخانه مست افتاده ايم
جاى ما کوى مغان است اى پسر
او يکى و آينه دارد هزار
در همه بر ما عيان است اى پسر
نعمت الله در درياى دل است
در سخن گوهر فشان است اى پسر