حسن او در آينه پيدا شده
هر که ديده همچو ما شيدا شده
چشم ما روشن به نور روى اوست
ديده ما اين چنين بينا شده
عين ما بيند به عين ما چو ما
عارفى کو غرقه دريا شده
شمع عشقش آتشى در ما زده
سوخته داند که او چون ماه شده
بر در او جنت المأواى ماست
دل مقيم جنت المأوا شده
قاب قوسين از ميان برداشته
واقف اسرار او ادنا شده
نعمت الله در سخن آمد از آن
مشکلات عالمى حل وا شده