شماره ٥٩٨: سايه و همسايه پيدا آمده

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
سايه و همسايه پيدا آمده
صورت و معنى هويدا آمده
ديده ما روشن است از نور او
نور او در چشم بينا آمده
قطره و موج و حباب از ما بجو
زانکه جمله عين دريا آمده
خوش بلائى مى کشم از عشق او
اين بلا بر ما ز بالا آمده
تا نماند هيچ رندى در خمار
ساقى مستى بر ما آمده
هر چه آيد در نظر اى نور چشم
از جناب حق تعالى آمده
سيد و بنده به هم آميخته
هر دو تا گوئى که يکتا آمده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید