شماره ٦٠٢: بيا اى ساقى مستان و جام و مى به مستان ده

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
بيا اى ساقى مستان و جام و مى به مستان ده
بيا آب حياتت را بدست مى پرستان ده
به مخموران مده مى را که قدر مى نمى دانند
چو خيرى مى کنى ساقى بياور مى به رندان ده
بيا اى صوفى صافى و درد درد دل درکش
چه مى لرزى بجان آخر بيا جان را به جانان ده
اگر فرمان رسد از شه که سر در پاى او انداز
تو پا انداز کن سر را به شکرانه روان جان ده
چو خوش گنجى است عشق او که در عالم نمى گنجد
چنين گنج ار کسى جويد نشانش کنج ويران ده
نشان رند سرمستى اگر يارى ز تو جويد
کرم فرما ز لطف خود نشان او به ياران ده
اگر جمعيتى خواهى درآ در مجمع سيد
وگر دل مى دهى بارى به آن زلف پريشان ده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید