شماره ٦٧١: در خرابات مجو همچو منى مى خوارى

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
در خرابات مجو همچو منى مى خوارى
که به عمرى نتوان يافت چنين خمارى
کار سودازدگان عاشقى و مى خوارى است
هر کسى را پى کارى و سربازى
دل ما بود امينى و امانت عشقش
اين امانت به امينى بسپارند آرى
عشق صد بار اگر مى کشدم در روزى
خونبها مى دهدم از لب خود هر بارى
کفر او رونق ايمان مسلمانان است
بسته ام از سر زلفش به ميان زنارى
غم مى مى خور و آن يار که جانم به فداش
شادمانم ز غم يار چنين غمخوارى
در همه مجلس رندان جهان گرديدم
نيست چون سيد سرمست دگر سردارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید