شماره ١٠: از تغافل زدنى ترک سبب بايد کرد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
از تغافل زدنى ترک سبب بايد کرد
روز خود را بغبار مژه شب بايد کرد
گرد وارستگى کوى فنا بايد بود
خاک در ديده اند وه و طرب بايد کرد
همچو آئينه اگر دست دهد صافى دل
جوهر ناطقه شيرازه لب بايد کرد
کهنه مشق خط امواج سرابيم همه
عينک از آبله پاى طلب بايد کرد
اشک اگر شيشه ازين دست بهم برچيند
مژه را روکش بازار حلب بايد کرد
تا شود طبع تو آئينه تحقيق وفا
خلق را صيقل زنگار غضب بايد کرد
دم صبحى مگر افسون تباشير دمد
شمع ما را همه شب خدمت تب بايد کرد
ديده ئى را که چمن پرور ديدار تو نيست
بتماشاى گل و لاله ادب بايد کرد
آنقدر شيفته نرگس خمار توام
که زخاکم بقدح آب عنب بايد کرد
يک تحير دو جهان در نظرت ميسوزد
آتش از خانه آئينه طلب بايد کرد
دل و دانش همه در عشق بتان بايد باخت
خويش را (بيدل) ديوانه لقب بايد کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید