شماره ٢٢٧: نتوان گرفت روزى هم از دهان هم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
نتوان گرفت روزى هم از دهان هم
مرغان نمى کنند غلط آشيان هم
چون پل ز سيل حادثه از جا نمى روند
جمعى که بسته اند ميان بر ميان هم
ارباب ظلم تقويت يکدگر کنند
اين فرقه اند از دل سنگين، فسان هم
در آسيا دو دانه نجوشد به يکدگر
در زير چرخ نيست دو دل مهربان هم
چشم زمانه سير نمى گردد از نفاق
تا خلق توتيا نکنند استخوان هم
چندان که در بساط جهان مى کنم نظر
جز سنگ و شيشه نيست دو دل مهربان هم
از رنگ چهره راز مرا شرم يار يافت
دانند خوب بسته زبانان زبان هم
در روزگار حسن سلوک تو اهل نظم
صائب شدند از ته دل مهربان هم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید