شماره ٢٥٨: ما همچو آفتاب به هر جا رسيده ايم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
ما همچو آفتاب به هر جا رسيده ايم
هر کوچه اى که هست به عالم دويده ايم
وحشت کنيم ازان که به خلق است آشنا
ما چون غزال، رام زهر خود رميده ايم
گر خون عرق کنيم چو خورشيد دور نيست
بارى که آسمان نکشد ما کشيده ايم
چون ميوه پخته گشت گرانى برد ز باغ
ما بار نخل چون ثمر نارسيده ايم
دلهاى مرده را ز دمى زنده کرده ايم
هر جا که همچو صبح قيامت دميده ايم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید