شماره ٣٤٨: با آن که من ندارم کارى به کار مردم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
با آن که من ندارم کارى به کار مردم
دايم کشم کدورت از رهگذار مردم
دنبال خلق گردد خود را کسى که گم کرد
خود را بياب و بگذر از انتظار مردم
اميدوارى خلق عنوان نا اميدى است
زنهار تا نباشى اميدوار مردم
از منت آب حيوان تيغ برهنه گردد
لب تر مساز زنهار از جويبار مردم
بنياد اعتبارات پا در رکاب باشد
مگذار دل ز خامى بر فخر وعار مردم
در زير تيغ دايم خون مى خورد ز خجلت
هر کس به برگ سبزى شد شرمسار مردم
در چشم عيبجويان ظلمت هميشه فرش است
ز آيينه پشت بيند آيينه دار مردم
از سير لاله و گل خاطر نمى گشايد
از مردم است صائب باغ و بهار مردم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید