شماره ٣٥٢: حوصله وصل آن نگار ندارم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
حوصله وصل آن نگار ندارم
دام به اندازه شکار ندارم
بحر به پيمانه حباب نگنجد
در ره او چشم انتظار ندارم
نيست به پيغام خشک نيز اميدم
طالع ازان لعل آبدار ندارم
از رخ چون آفتاب لاله عذاران
غير دو چشم شفق نگار ندارم
طاقت من نيست مرد ناز دو بالا
آينه پيش جمال يار ندارم
گر چه سر دست آفتاب گرفتم
رنگى ازان دست پرنگار ندارم
از دل گرم است مايه دار جنونم
هيچ توقع ز نوبهار ندارم
نخل خزان ديده ام که برگ اقامت
در چمن خشک روزگار ندارم
باعث هشياريم نه زهد و صلاح است
باده به اندازه خمار ندارم
کافر حربى ز جنگ سير نگردد
صلح توقع ز چشم يار ندارم
صيقل آيينه است شهپر طوطى
از خط سبزش به دل غبار ندارم
چهره زرين چو مهر زينت من بس
صائب اگر رخت زرنگار ندارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید