شماره ٦٢٤: برآورد از نهادت گرد عصيان، گريه اى سر کن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
برآورد از نهادت گرد عصيان، گريه اى سر کن
اگر دل را نسازى آب، بارى ديده اى تر کن
ز غفلت چند خواهى روز را شب کرد اى غافل؟
شبى را هم ز آه آتشين روز منور کن
نسازى گر دهانى را چو نخل بارور شيرين
خنک از سايه دلها را چو بيد سايه گستر کن
سفيدى مى کند راه فنا از هر سر مويت
درين وحشت سرا تا پاى دارى راه را سر کن
به نعل واژگون از راهزن ايمن شود رهرو
چو دل را ساده کردى خانه خود را مصور کن
به شيرينى توان بستن لب بيهوده گويان را
ز هر کس بشنوى تلخي، دهانش پر ز شکر کن
هلالى کرد چشم شور، مه را در تمامى ها
درين عبرت سرا پهلوى چرب خويش لاغر کن
ترا چون خاک خواهد بود آخر بستر و بالين
در ايام حيات از خاک هم بالين و بستر کن
نصيحت کى اثر در سنگ خارا مى کند صائب؟
براى اين گرانخوابان برو افسانه اى سر کن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید