شماره ٦٣٧: نبالد بر خود از شهرت دل نازک خيال من

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
نبالد بر خود از شهرت دل نازک خيال من
ز انگشت اشارت بيش مى کاهد هلال من
ز برق تشنگى از خرمن من دود اگر خيزد
به آب زندگى لب تر نمى سازد سفال من
نبيند با هزاران چشم پيش پاى خود گردون
اگر از دل قدم بيرون نهد گرد ملال من
تمناى وصالش چون به گرد خاطرم گردد؟
پريرويى که از تمکين نيايد در خيال من
به اميد چه روز حشر از لب مهر بردارم؟
که کوته مى کند طول زمان را عرض حال من
ز حيرت سروها را مى رود از ياد باليدن
به هر گلشن که گردد جلوه گر نازک نهال من
ازان از فربهى چون ماه مى سازم تهى پهلو
که بيش از بدر ناخن مى زند بر دل هلال من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید