شماره ٦٣: گلفروش از پرتو شمع من است اين انجمن
گلفروش از پرتو شمع من است اين انجمن
رنگ ميباليد تا گرديد رنگين انجمن
عارف از سير گريبان دهر را دل ميکند
ميشود خلوت بحکم چشم حق بين انجمن
عالمى رفت از خود و برخاست آشوب جنون
سايه بال پرى کرده است سنگين انجمن
بى نشان شوقى از که نيرنگش برونست از حساب
با فقيران خلوت است ربا سلاطين انجمن
گوشه ئى ميخواستم زين دشت بيتابى غبار
مشورت از هر که جستم گفت برچين انجمن
گر خورد بر گوشت آواز سپند از مجمرى
در وداع وهم دارد رقص تحسين انجمن
تا کجا با هر جنون طبعى طرف بايد شدن
لب بهم بند و تهى کن ار سخن چين انجمن
زين علايق هيچ چيزت خار دامنگير نيست
گر تو ميخيزى نميگردد شلائين انجمن
خودگدازى مطلبى چون شمع انشا کرده ايم
مصرع ما را ندارد تاب تضمين انجمن
ما حريفان جهدها داريم و تنها ميرويم
از گروتا زيست در هر خانه زين انجمن
بر خود از غوغا نمى چيد اينقدر سامان نار
ياد اگر ميکرد از ياران پيشين انجمن
ظاهر و باطن چه دار غير هستى و عدم
آن تغافل اين نگاه آن خلوت و اين انجمن
(بيدل) اينجاتر زبانان مايه دردسراند
شمع گر خاموش گردد گويد آمين انجمن
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده