شماره ١٥٩: آسوده است شوق زدل پيش نگذرى

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
آسوده است شوق زدل پيش نگذرى
اى موج خون نگشته ازين ريش نگذرى
از طبع ذره گر طپشى واکشى بس است
در پرده خيان ازين پيش نگذرى
بر خاک تشنه بارش اگر نيست رشحه ئى
بى التفاتى از سر درويش نگذرى
درياى عشق بيخود طوفان اين صداست
کاى موج از گذشتگى خويش نگذرى
سيلاب نيز طعمه خاکست از احتياط
زين دشت آنقدر قدم انديش نگذرى
در کاروان غبار املهاى اعتبار
پس مانده است اگر تو زخود پيش نگذرى
(بيدل) غبار عالم اوهام زندگيست
نگذشته زهيچ اگر از خويش نگذرى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید